مهرماه93
اندر وقایع بعد از تولد 6مهرماه برای گردش رفتیم اصفهان توی خیابون شلوغ چهارباغ دستت رو نمی دادی و می خواستی خودت راه بری تازه برعکس مسیری که من و بابایی میرفتیم . باکلی کلنجار رفتن راضی شدی کنارمون باشی یه شلوار خوشگلم برات خریدیم که با پیرهن و سویشرت که بعدا خریداری شد ست کردیم شام به مناسبت تولد شما رفتیم رستوران شب نشینی اونجا به خاطر حوض و فواره های ابش کلی ذوق کردی و هزار بار پرسیدی چیه؟ خانم مهربون گارسون برات صندلی غذا اورد تا راحت شام بخوری کباب فیله خوردیم تا شما راحت تر بخوری که تا چشمت به دور چین غذا افتاد اصلا کباب هارو بیخیال شدی و فقط ترشی کلم قرمز و چیپس خوردی بعدش به صورت نامحسوس یکمم برنج...
نویسنده :
مامان پرهام
19:15